آشنایی با افت شنوایی و کم شنوایی و کاربرد های سمعک



سمعک ها بر اساس جایی که استفاده می شوند توصیف می شوند. انواع سمعک ها به ترتیب کاهش سایز عبارتند از: سمعک جیبی، عینکی، پشت گوشی، داخل گوشی، داخل کانال و کاملا داخل کانال. در طول دوره پیشرفت سمعک، کاهش سایز روند ثابت و پایداری داشته است. این تاریخچه به 5 دوران تقسیم می شود: دوران آتیک، کربنی، لامپ خلاء، ترانزیستور و دیجیتال. آخرین دوره که ما اکنون در آن قرار داریم مثل دوران پیش از خود هنوز در حال پیشرفت است.
سمعک ها برای کاهش مشکلاتی تجویز و طراحی می شوند که فرد کم شنوا با آنها مواجه است، برای درک بهتر اینکه سمعک چه کارهایی را می تواند انجام دهد و چه کارهایی را نه، به طور خلاصه توانایی های شنیداری را که در هنگام علل کم شنوایی از دست می روند مرور می کنیم.
1.1 مشکلاتی که فرد کم شنوا با آن مواجه است:
کم شنوایی شامل چندین صورت نقص توانایی شنیداری است. به استثنای جاهایی که ذکر می شود، توضیحات ذیل در مورد رایج ترین شکل کم شنوایی ، کم شنوایی حسی – عصبی بکار برده می شود.

انواع سمعک ها
1.1.1 کاهش حساسیت شنوایی: 
افراد کم شنوا بعضی از صداها را اصلا نمی شنوند، افراد با افت شدید یا عمیق هیچ کدام از صداهای گفتاری را نمی شنوند مگر اینکه در محدوده ای نزدیک به آنها داد بزنند. افراد با  افت ملایم تا متوسط به احتمال زیاد بعضی از صداها را می شنوند و بعضی دیگر را نه. به ویژه واج های آهسته تر که معمولا هم خوان ها هستند، ممکن است به سادگی شنیده نشوند. برای مثال شاید توالی صداهای (i e a a r) از عبارت peak the black harp”" ناشی شده باشد، اما ممکن است در عبارت kick the cat hard”  شنیده شود (وقتی هم خوان ها به درستی درک نشوند بین هر دو عبارت از نظر بار آوایی واکه ها تفاوتی نیست). برای آنکه صدا ها قابل شنیدن شوند، سمعک نامرئی باید صدا را تقویت کند، و این کار را خیلی خوب انجام می دهد.


متاسفانه کاهش فرکانس ها همچنین مشکلات دیگر را افزایش می دهد همه مولفه ها در فرکانس نزدیکتر به هم می شوند و از اینرو کمک کردن به استفاده کننده از سمعک برای آنالیز و تشخیص صداها ممکن است سختر باشد تاثیر سمعک بر شنوایی حتی اگر حالا  همه ی مولفه ها قابل شنیدن باشد این مشکل بیشتر احتمال دارد اگر اودیولوژیست توانایی پاسخ فرکانسی را کاهش دهد تا سیگنال انتقال یابد. پیشرفت های کوچکی در وضوح گفتار بهرحال برای بعضی افراد وقتی که فرکانس تقریبا 20% ماسته شود فراهم شود. 
یک سمعک تجاری رایج صداهای گفتاری متفاوت بسا میزان های مختلف به پایین انتقال داده می شود سمعک transonic ( و مدل دیگر آن impact) نوعی از سمعک های با تکنیک تراکم فرکانسی است که در آن در مقایسه اصوات فرکانس پایین اصوات فرکانس بالا با نسبت بیشتری متراکم می شوند. به طور رایج صداهای فرکانسی بالا غالب: همخوان هاست و صداهای فرکانسی پایین غالب واکه هاست سمعک transonic ظاهر شده تا  فهم گفتار پیرشفته را ارائه کند که منسوب است به تنظیم سمعک خطی مرسوم برای بعضی استفاده کنندگان از سمعک پیشنهاد دارد. 
یکی از مشکلات سمعک های انتقال فرکانسی، این است که گفتار و همه اصوات دیگر متفاوت شنیده می شوند به همین دلیل مدت زمانی که طول میکشد تا فرد کم شنوا به صدای جدید عادت کند و بتواند ا مزایای آن بهره مند شوند طولانی تر از سمعک ها معمولی است. 3

 تقویت علائم گفتاری 
برای هر طرح فرایند  سیگنال که تاکنون ذکر شده شامل طرح های تراکمی مختلف کهدر بخش 6 پوشش داده شده پردازش پذیرفته شده تنها به یک دامنه و طیف سیگنال ورودی بستگی داشته برای بیشتر این طرح ها، یک سیگنال گفتاری سمعک ضد آب و یک صدای بدون گفتار اگر اسپکترام مشابه و شدت  متفاوت داشتند با تقویت یکسان دریافت می شدند. 


شگفت انگیز نیست که توانایی تشخیص همخوان های فرکانسی بالا پس و پیش با آموزش پیشرفت می کند حتی برای افرادی که هیچ آموزش دریافت نکرده تندبهر حال انتقال از این نوع اجازه می دهد که افراد بین همخوان ها تفاوت قائل شوند. شخص با آستانه های بیشتر از 70dB در 8KHZ تا 4 از این نوع انتقال برده است. ؟آنها توانستند همخوان های ساده اصلی کم شنوایی بین آواها تمایز قائل شوند اما هخوان های سخت ( فرکانس بالا) اصلی تمایز قائل نشدند. 
یک راه ه حداقل رساندن مشکل تبدیل صدا پذیرفتن های سازمانی است که مولفه های فرکانس غالب باشند. انرژی انتقالی بای صداهایی که بیشتر احتیاج شده در دسترس خواهد بود و تاثیرات مخالف را وقتی که فرکانس پایین صدا حضور دارد تولید نخواهد کرد. این روش باعث می شود  تا  وضوح همخوان های انفجاری، سایشی مرکب بدون آنکه تاثیر منفی بر وضوع همخوان های ؟؟؟ داشته باشند پیرگوشی افزایش یابد راه دیگ اجتناب ازمشکل همپوشانی طیفی انتقال کل رنج فرکانس به وسیله فاکتوریکسان است. برای مثال، هر فرکانس ورودی می تواند یک فرکانس خروجی که نصف فرکانس ورودی است نتیجه بدهد. همانطور که در شکل 7.14 نشان داده شده انتقال کل محدوده فرکانسی از مشکل ابهام اجتناب می کند زیرا هر فرکانس ورودی به تنهایی وابستهب ه تنها یک فرکانس خروجی است. 


به علاوه انتقال فرکانس از این نوع نتیجه یمسان دارد. چون فرکانس اصلی و فرمانت فرکانس محافظ گوش ضد آب تغییر می کند همانطورکه تغییر به طور طبیعی بین گوینده ها اتفاق می افتد. برای مثال گوینده مونق ممکن است صدایش بعد از انتقال شبیه گوینده مذکر شود. انتقال از همه فرکانس ها توسط فاکتور مشابه گاهی اوقات frequency compression )) تراکم فرکانسی) نامیده می شود. این لغت نباشد با تقویت تراکمی اشتباه شود که در بخش 6 گفته شده. 


در یک روش بسیار پیشرفته یک محدوده اصلی ورودی مثل KHZ 8-4 می تواند تا بعضی محدوده های  پایین ترین مثل KHZ 4-0 به سمت پایین حرکت کند. یک فرایند مدولاسیون به طور موثری KHZ 4 را از هر فرکانس تفریق می کند. 
شکل اقلوه ی با این روش این است که انرژی طبیعی از KHZ 4-0 ادامه پیدا می کند کاربرد سمعک برای افراد کم شنوا ( باقی می ماند) تا انرژی را در این محدوده پایین بیاورد. برای صداهای با انرژی قابل توجه پایین تر و بالاتر از kHZ 4، مثل صداهای سایشی، نتیجه ( صدای خروجی) ممکن است گیج کننده و مبهم باشد برای مثال  آیا یک مولفه خروجی در KHZ 1 از یک ورودی در KHZ 1 ناشی می شود یا از ورودی KHZ 5 ؟ برای یک صدای ورودی انرژی که بالاتر از همه محدوده هاست شکل اسپکترام خروجی یک مخلوط پیچیده از محدوده های فرکانسی ورودی های مختلفی خواهد بود. خصیصه های مهم شبیه فرمانت ها که در یک باند فرکانسی ایجاد شده اند ممکن است به وسیله مولفه های گفتار ناشی از باند فرکانسی دیگری نامفهوم شوند. با این همه خیلی از افراد با کم شنوایی شدید فرکانس بالا  فکر می کنند که این مطرح وضوح گفتارشان را پیشرفت داده. 


گفتار گوینده همچنین می تواند با استفاده از یک transposing speech vocoder در فرکانس به سمت پایین انتقال داده شود. در یک speech vocoder گفتار درون یک باند باریک نزدیک فیلتر می شود و سطح درون هر باند کشف می شود. گفتار می تواند سمعک ضد آب دوباره- آمیخته شده باشد به وسیله استفاده از این سطوح تا سطوح باند باریک نویز یا تن خالص را در فرکانس از هر فیلتر باند باریک اصلی مدوله کند یک transposing speech vocoder به وسیله اجازه دادن به سطوح کشف شده باند فرکانس بالا برای تعدیل باند فرکانس پایین از نویز یا تن فرکانس پایین ساخته شده . 


آرایش افزایشی ( همچنین آرایش تاخیر و اضافه نامیده می شود) با یک قاعده متفاوتی کار  می کند. به جای سعی برای تولید حساسیت صفر برای صداهایی که از عقب می آیند آرایش افزایشی بیش از این حساسیت شنوایی ممکن را برای ضداهایی که از جلو می آیند تولید می کند و حساسیت کمتر برای ی همه ی جهات دیگر ایجاد می کند. شکل 7.7 نشان می دهد که خروجی از هر میکروفن به وسیله ی یک مقدار T تاخیر داده می شود.  و سپس به خروجی میکروفن دیگر مسیر اضافه می شود. فکر کنید چه چیزی اتفاق می افتد اگر تاخیرالکتریکی T زمان صرف شده برای صدا که به صورت ایتکی از یک دریچه میکروفن به بعدی سیر می کند را برابر می کند. صداهای جنوبی اول به میکروفن 1 می رسند و سپس در مسیر ادامه پیدا می کنند. تا میکروفن 2  خروجی میکروفن 1 بعد از انجام تاخیر الکتریکی به افزاینده می رسد درست در زمان یکسانی مشابه با خروجی میکروفن 2 ( چیزی که ورودی نسبت به اولین میکروفن تاخیر آیتکی انجام داده بود) تاثیر سمعک بر شنوایی در نتیجه دو سیگنال به طور کامل هم فاز ترکیب می شوند فرایند یکسانی در افزاینده بعدی و سپس دوباره در بعدی اتفاق می افتد. بنابراین ولتاژ نهایی خروجی 4 برابر بزرگی ( برابر با 12dB افزایش) ولتاژی که از هر میکروفن بیرون می آید است. 

در عمل یک آرایش brodside می‌تواند از این طرف به آن طرف در جلوی سر روی یک فریم عینک، بالای سر روی یک هد باند یا روی سینه با یک آویزه نصب شود. یک آرایش broadside تجاری مرسوم روی قفسه سینه سیگنال‌اش را به یک لوپ گردنی، که یک سیگنال مغناطیسی به بیمه سمعک  تلکویل می‌فرستد، بدهد. راه دیگر، یک آرایش broadside ساده می‌تواند با استفاده از یک میکروفن در هر طرف سر ایجاد شود، که در واقع با یک سمعک Bi-CROS اتفاق می‌افتد. 
 


یک مسئله متفاوت می تواند برای خیلی از فرکانس بالا اتفاق بیافتد. فضای دریچه ای می تواند به نصف طول موج نزدیک شود و برای صداهای  اتفاقی قدامی دو سیگنال کاسته شده و تقریبا هم فاز خواهندشد. سپس آنها می خواهند هم دیگر را به طور کامل کنسل کنند. 
 در نتیجه آرایش نسبت به صداهای روبرو غیر حساس خواهد بود مثل آنچه در شکل 7.2 نشان داده شده است اگر فاصله میان دو منفذ خیلی بزرگ استفاده شود. ترکیب  تاخیر  با یک فیلتر پایین گذر م یتواند مشکل کاهش حساسیت شنوایی جلو را در فرکانس های بالا حل کند این  فقط در میکروفن دایرکشنال مرسوم است. 
این فیلترینگ باعث می شود دریچه عقبی ( یا میکروفن عقبی) به طور موثری فرکانس های بالا را مسدود کند. در آن موقع هیچ مشکلی با حساسیت جلوی فرکانس های بالا وجود ندارد اما میکروفن در این فرکانس ها دایرکشنال نیست. حساسیت قدامی هنگامی که فضای بین منافذ کاهش می یابد کم می شود ( با وجود اینکه دایرکتیویتی برقرار شده است) اگر حساسیت قدامی کاهش یابد به قدری که نویز داخلی میکروفن در مقایسهب ا سیگنال داخلی خیلی ظاهر شود. در نتیجه میکروفن دایرکشنال می تواند تنها در سمعک استخوانی های آنقدر بزرگ که فضای منفذی لازم را بپذیرد استفاده شود. 
به طور شایع آنها عمدتا در سمعک های BTE و TTE استفاده می شوند. هرگز احتمال ندارد که در سمعک های CTC استفاده شوند چون انکسار بوسیله ی پره ایجاد یک میدان صدای پیچیده نزدیک faceplate تاثیر سمعک بر شنوایی ایجاد می کند. میکروفن های دو دریچه ای دایرکشنال یک شاخص دایرکتیویتی بالا تا dB5،‌ مثل انچه در شکل 7.9 نشان داده شده دارند هر dB1  AI- weighted directivity Index یعنی dB1 پیشرفت در نسبت سینال به نویز از این رو یک پیشرفت در وضوح گفتار تقریبا 10 درصد امتیاز برای اجزای جمله است. 
)
 


آرایش های دایرکشنال ثابت
 آرایش های ثابت، شامل میکروفن های دایرکشنال مرسوم، دایرکشنالیتی انها به وسیله ادغام خطی خروجی ها که به فشار دریافتی در هر ورودی مربوط است بدست می آید. یک ادغام خطی به وسیله ی فیلتر کردن هر خروجی و اضافه شدن آن  به یا کاستن ان از خروجی های دیگر بدست می آید. Frontal Directivity افزایش می یابد اگر این خروجی ها به صورت افزاینده تری ترکیب شوند که در نتیجه روبرو بودن سیگنال با آرایش نسبت  به هنگامی که در بیشتر جهات دیگر قرار گرفته باشد بدست می آید. 
برای مثال موج شکل های دو خروجی در یک روش بسیار افزاینده ادغام می شود وقتی موج شکل  ها هم فاز هستند نسبت به وقتیکه یک اختلاف فاز بین موج شکل ها وجود دارد. دو نوع از آرایش های ثابت وجود دارد: 
Subtractive array. Additivearray ( آرایش های با عملکرد افزایش و آرایش های با عملکرد کاهش میکروفن دایرکشنال مرسوم پیرگوشی و آرایش دو میکروفنه که به طور افزایشی در انواع سمعک های BTE و ITE استفاده می شود هر دو مثال هایی از Subtractive array (آرایش های کاهنده) هستند. با میکروفن های دایرکشنال مرسوم کاهش به صورت مکانیکی اتفاق می افتد چون صداها از هر میکروفن بعد از خروجی میکروفن عقبی که به طور الکتریکی به تاخیر انداخته شده کاهش داده شده است مثل آنچه در شکل (a) 7.1 نشان داده شده است. 
مکانیسم با این فرایند تاخیر و کاهش که حساسیت بیشتر در جهت جلو نسبت به جهات دیگر فراهم می کند است

آرایش کاهنده جهت داری پایینی در فرکانس های خیلی پایین فراهم می کند متاسفانه حساسیت  شنوایی جلو وقتی که فرکانس کاهش می یابد، کم می شود. ( مثل یک برش پایین low_cut) و همچنانکه فاصله ی دو منفذ کاهش می یابد کم می شود زیرا برای صدای فرکانس پایین فضای بین منافذ مقداری کمتر از طول موج صداست در نتیجه دو سیگنال کاهش داده می شوند بیشتر هم فاز می شوند و تفاوت بین آنها کوچکتر می شود. شکل 7.2 برآورد حساسیت جلو (پشتیبانی) برای فاصله متفاوت بین دو منفذ نشان داده است. 



دوران ترانزیستور و مدار مجتمع (IC)
ترانزیستور در 1952 به صورت تجاری قابل دسترس شد. چون کاهش قدرت باتری ها لازم بود، همه ی سمعک های جدید از 1953 از ترانزیستورها  به میزان بیشتر از لامپ ها استفاده می کردند. کاهش سایز باتری ها و سایز کوچک ترانزیستورها وابسته به لامپ ها بود. از 1954 قطعات سمعک به روی سر منتقل شدند. نصب سمعک بر روی سر چندین مزیت داشت:

  •   در اثر ساییده شدن میکروفون با لباس ها نویز ایجاد نمی شد.
  •   بدن روی تعادل تونال صدایی که از جهات مختلف می آمد اثر سوء ایجاد نمی کرد.
  •    کابل های بلند لازم نبود.
  •    شنوایی دو گوشی واقعی میسر شد. 

از جمله ی اولین سمعک اتیکن هایی که روی سر قرار گرفتند سمعک های barrette (سنجاقی) و سمعک های عینکی بودند. Barrette ها یک رسیور خارجی شبیه سمعک جیبی داشت که اشکال مختلفی داشت و رو یا زیر موی سر (یا روی بدن روی کراوات، برگردان یقه و یقه (گردنبند) قرار می گرفت. برخی از آنها شبیه جواهرات ساخته شده بودند. سمعک عینکی تمام اجزای سمعک را در قطعات گیجگاهی (قوس) عینک داشت. با کاهش سریع و مداوم سایر اجزا بزودی این امکان فراهم شد که تمام اجزا را پشت گوش مخفی کنند. هر دو قوس عینک، شبیه یک جعبه منحنی شکل توخالی بودند که به یک قوس عینک استاندارد کم ارتفاع وصل شده بودند. سرانجام سمعک BTE به تنهایی قرار گرفت. در طی این 10 سال سمعک BTE، سمعک غالب بود و این موضوع تا اواسط 1980 در آمریکا و تا سال 1990 در اروپا ادامه داشت.
از اواسط دهه 1950 به آخر این دوران با کاهش بیشتر اندازه اجزاء عرضه ی سمعک های ITE شروع شد. اولین سمعک ITE آنقدر نسبت به استانداردهای امروزی بزرگ بودند که Lybarger از آنها به عنوان سمعک زیمنس  های خارج گوشی نام می برد. در طی سال های 1960 دو جهش بزرگ در کارایی و اندازه ی اجزای سمعک روی داد. اولی در 1964 بود، که مدارهای مجتمع (IC) در سمعک ها بکار گرفته شد. چندین ترانزیستور در یک جزء ترکیب شدند که از نظر اندازه شبیه یکی از ترانزیستورهای جایگزین شده به تنهایی بود. دوم، در 1968، میکروفون پیزوالکتریک با یک نوع جدید ترانزیستور (FET) داخل یک جعبه فی کوچک ترکیب شد. برای اولین بار یک میکروفون قوی و کوچک با روانی و پهنای فرکانسی منطقی در سمعک ها به کار گرفته شد. چند سال بعد میکروفون های دایرکشنال با فن آوری مشابهی ساخته شد.
 


بزرگترین مشکل با سمعک های لامپ خلاء سایز آنها بود. به خاطر نیازهایی که در اندازه ی های نظامی بود به مرور زمان بر اساس ومات نظامی سایز لامپ های خلا کاهش پیدا کرد.
اما دو باتری لازم بود تا آنها را به کار اندازد، ولتاژ کم باتری A برای گرم کردن فیلامان لامپ ها و ولتاژ بالای باتری B برای تامین انرژی مدارهای تقویت کننده، نیاز بود. سمعک های لامپ خلاء در طی سال های 1930 کاربردی شدند اما تا 1944 این باتری ها خیلی بزرگ بودند، که باید باتری ها به طور جدا ا ز میکروفون و تقویت کننده گنجانده می شدند. در 1944، تکنولوژی باتری و لامپ خلاء به اندازه کافی پیشرفت کرده بود تا امکان ساخت انواع سمعک به صورت  تک قطعه ای فراهم آید. باتری ها، میکروفون و تقویت کننده در یک جعبه جیبی ترکیب شدند. که از طریق یک کابل به رسیور در سطح گوش متصل شده است. تلاش های ابتکاری برای مخفی کردن سمعک در طی دوران لامپ خلا بیشتر شد. این تلاشها شامل استفاده از الکترونیک، به جز در ترانسفورماتورها، داخل یک جعبه به شکل خودکار می شد. میکروفونها درون سنجاق کراوات و ساعتهای مچی مخفی شده اند و سیم رسیورها در میان رشته های مروارید قرار داده شد.
تهویه ی غالب قیمت سمعک ، میکروفونهای مغناطیسی و پیزوالکتریک و تقویت تراکمی در طی دوره ی لامپ خلاء ابداع شدند. ماده ی اصلی پیزوالکتریک یک ساختار بلوری دارد که هنگامی که خم می شود یا پیچ می خورد ولتاژ تولید می کند. به دلیل اتصال دیافراگم به یک گوشه ی انتهایی بلور پیزوالکتریک میکروفون خم می شود. اصل اولیه ی تقویت تراکمی شگفت انگیز است. به نظر می رسید تراکم به سرعت و به طور کامل تا سال 1980 فراموش شود اما در اواخر 1990 نوع شاخص تقویت پیشرفته شد.


جمله ساده در 7a شامل یک عبارت منفرد میباشد در حالیکه جمله مرکب 7b شامل دو جمله واره میباشد، یک جمله واره غیر مستقل (Mirabelle knows {something} ) و یک متمم جمله ای (the boys are rowdy) ، شکل 1-7 نمودارهای دو جمله را نشان میدهد

هنگامی که مؤلفه های نحوی مهم مثل جمله واره ها در کلمات مرتبط سیگنال مشخص شده است، کار تجزیه گر بطور منطقی راحت و تسهیل میشود. مرزهای جمله ای با کلمات عملکردی (مثل who و that) ، نشانه های نقطه گذاری (مثل کاما یا مکث ها) و یا بوسیله واحدهای عروضی (مثل حرکت یا س ارتفاع) مشخص شوند. در جمله 7b مرز بین دو جمله واره مشخص نشده است. آنرا با مثال ذیل مقایسه کنید جایی که کلمه that ، شروع جمله واره جدید را مشخص میکند

 تحقیقات زیادی نشان داده است که منابع محاسباتی بیشتری در پردازش جملاتی شبیه 7b نسبت به جملات شبیه به 7c مورد نیاز میباشد.

ابهام ساختاری (Structural Ambiguity)

  بازسازی سیگنال ورودی به جمله واره های منفرد ومحاسبه ساختار سمعک زیمنس داخلی آنها تنها وظیفه ای نیست که تجزیه گر در طی پردازش جمله با آن مواجه میشود. بلکه بایستی با ابهام ساختاری بسیاری از جملات نیز سروکار داشته باشد. در فصل های ابتدایی درباره جملات با ابهام کلی (Globally Ambiguity) بحث کردیم مانند جمله ذیل:

چنین جملاتی دارای دو ساختار نحوی آلترناتیو میباشند:

در جمله 8 هردو ساختار در نمودار شکل 2-7 ترسیم شده است. سمعک ویدکس جملات با ابهام کلی میتوانند در مورد اینکه چه افرادی جملات را پردازش میکنند آگاهی بخش باشند هرچند که معمولا افراد در توجه به ابهام کلی موفق نبوده و دارای یک تفسیر ترجیحی میباشند. بااینحال ابهام در هر جمله همیشه دارای ارزش پردازشی نمیباشد بنحویکه بعدا خواهیم دید نحوه استفاده از سمعک  ابهامات کلی باعث فراهم شدن بینش  به پردازش جمله میشود و نیز ابهامات لوکال (Local) را ایجاد میکند.


دهه های قبل مطالعات این ایده را تایید کرد که جمله واره ها استفاده از سمعک ، واحدهای پردازشی را تشکیل میدهند. این مطالعات بر روی اصل جابجایی درکی که در فصل 6 به اختصار بدان اشاره شد، در زمینه بازسازی واج سروکار دارند. این مسئله پدیده ساده ای میباشد: یک تحریک میتواند گاهی اوقات جابجا شود و بر اساس اینکه قبل و یا بعد از واحد درکی مورد پردازش قرار میگیرد درک شود. مثال ذیل را در نظر بگیرید که در یک مطالعه در سال 1965 توسط Fodor و Bever انجام شد که در آن افراد جملات ذیل را می شنیدند:

توجه نمایید که در مثال 6a ، یک مرز جمله ای (Clause Bounary) وجود دارد که کلمات marrying و Anna را جدا میکند در مقابل، در مثال 6b، کلمات marrying Anna بخشی از همان عنصر نحوی میباشد. مرز جمله ای، مکانی است که یک جمله واره جدید شروع میشود.

در این آزمایش، یک صدای تون کوتاه نظیرکاربرد سمعک برای افراد کم شنوا یک کلیک بر روی نوار اضافه شده بود که همزمان با میانه کلمه Anna بود. شرکت کنندگان گزارش کردند که کلیک را در دو جمله بصورت خیلی متفاوتی شنیدند. آنها گفتند که در جمله 6a، کلیک قبل از کلمه Anna اتفاق افتاد اما در جمله6b بعد از Anna اتفاق افتاد. این مسئله حاکی از یک نمایش زیبا از واقعیت سایکولوژیکی ساختار جمله میباشد: شرکت کنندگان بلحاظ فیزیکی تحریکات معینی را شنیدند ولی بسته به ساختار انتزاعی جمله،به کلیک به شکل متفاوتی پاسخ دادند. آزمایش همچنین نشان داد که مؤلفه های ساختارهای انتزاعی (یک عبارت قیدی در 6a و یک فاعل مرکب در 6b) واحدهای پردازشی تلفیقی را تشکیل میدهند.

اگر تجزیه گر، جملات مرکب را به واحدهای کوچکترکم شنوایی (Clause-Sized) تبدیل نماید (همانگونه که مطالعات Click Displacement نشان میدهند) در اینصورت پردازش جمله بایستی آسانتر شود. مثال ذیل را درنظر بگیرید:


پاسخ ELAN هم با جملات معمولی بدست می آید و هم با جملات با کلمات Jabberwocky . بنابراین ELAN ، پاسخ مغز به خطاهای مقوله ای کلمه (Word Category Errors) میباشد. پاسخهای مغز به خطاهای Morphosyntactic قدری متفاوت میباشد:

 

 

 خطاهای تطابق فعل و فاعل، نظیر مثال 5a در قیاس با 5b ، موجب برانگیخته شدن پاسخ LAN میشود و باعث ایجاد یک پاسخ منفی در محدوده 500-300 میلی ثانیه پس از شروع ناهنجاری میشود.

خطاهای گرامری نیز همانند خطاهای مقوله ای کلمه و خطاهای Morphosyntactic ، موجب برانگیختن پاسخ P600 میشود (یک موج مثبت ERP که در محدوده 600 میلی ثانیه ایجاد میشود). بعدا در این فصل خواهیم دید که P600 ، یک پاسخ ویژه مغزی به جملات Garden Path نیز میباشد، جملاتی که گرامری هستند ولی بدلایل ساختاری، به سختی پردازش میشوند. تمام این پاسخهای ERP، متفاوت از پاسخ N400 میباشند که با ناهنجاریهای معنایی برانگیخته میشود. اینکه مغزتنظیم سمعک  بایستی دارای چندین پاسخ ویژه به انواع مختلفی از ناهنجاریهای نحوی باشد که بنوبه خود متفاوت از پاسخهای به ناهنجاریهای معنایی میباشند، دلیل محکمی است مبنی بر واقعیت سایکولوژیکی ساختار نحوی در طی درک جمله.

جمله واره (Clause) بعنوان یک واحد پردازشی

  همانگونه که در فصل 2 گفته شد، جمله واره شامل یک فعل و شناسه هایش میباشد (جمله واره یک S-node میباشد). یک جمله میتواند شامل یک جمله واره مستقل و یک یا چند جمله واره درمان قطعی وزوز گوش غیر مستقل باشد. هر جمله واره با یک نمایش تلفیقی معنی و یک نمایش تلفیقی ساختاری مرتبط میباشد بنحویکه، جمله واره ها کاندیداهای معقول برای واحدهای پردازشی هستند. جمله واره ها با واحدهای قابل کنترل برای ذخیره در حافظه کاری (Working Memory) در طی پردازش مرتبط میباشند. در فصل 5 عنوان شد که تحقیقات در زمینه تولید جمله  سمعک چیست نشان میدهد که واحدهای cause-sized در طراحی و اندیشیدن استفاده میشوند. جای تعجب نیست که جمله واره ها دارای نقش در پردازش درکی نیز میباشند.


- تقسیم‌بندی درون‌زاد – برون‌زاد، خیلی دقیق نیست چون همة پاسخ‌ها به نحوی از درون بدن برمی‌خیزند و به نحوی با منشاء خارجی قابل ثبت هستند. پاسخ‌های درون‌زاد، مستقیماً به ویژگیهای محرک، بستگی و ارتباط دارند. اما نسبت به پردازش یا توجه بیمار در قبال محرک ارائه شده وابستگی و ارتباطی ندارند. مثلاً بیمار چه دقیقاً به کلیک گوش کند. یا اینکه اصلاً در کما باشد یا بیهوش باشد، حساسیت شنوایی تاثیری در نتیجة ABR , ECOCHG نخواهد داشت. 
اما امواج خوب 40 Hz, AMLR یا حتی ALR مرسوم، تنها از یک فرد بیدار که کاملاً به اصوات ارائه شده توجه دارد قابل ثبت است. 
نکته مهم این است که هیچ مشارکت فعالانه در آزمون یا توجه به محرک، برای بدست آوردن پاسخ برون‌زاد بهینه، لازم نیست. 
اما حتی یک تغییر کوچک در ویژگیهای معینی خدمات سمعک از محرک (مثلاً کاهش در شدت محرک) می‌تواند به میزان قابل توجهی بر پاسخ‌های برون‌زا، تاثیرگذار باشد یا اینکه اصلاً این پاسخ‌ها را حذف نماید. 
27- پاسخهای برون زا exogenous که در کتاب توصیف شده‌اند، عبارتند از ALR ,AMLR , ABR , ECOCHG . 
پاسخهای دیگری با عنوان محلی درون‌زا endogenous یا پاسخهای وابسته به رویداد وجود دارند که در محدوده زمان پس از 50 میلی ثانیه ثبت می‌شوند، این پاسخها عبارتند از:
P600-N400-N130-P100-N100-P50
البته این اجزاء متفاوت درون‌زا با همدیگر در مجموعة پاسخ‌ها دیده نمی‌شوند. هر جزء یا احتمالاً چند تا با هم با استفاده از پارادیم‌های خاص قابل دستیابی هستند. با تغییراتی نظیر (کلمه در مقابل اصوات خالص)، (ویژگیهای ثابت در مقابل ویژگیهای آتیکی متغیر) و یا اهداف ویژه، نظیر (توجه به یک محرک یا فراموش کردن آن) می‌توان این پاسخ‌ها را ثبت نمود. اغلب شنوایی‌شناسان از پاسخ‌های برون‌زا به منظور آستانه‌گیری و اهداف تشخیص استفاده می‌نمایند. لیکن پاسخهای درون‌زا (endog) بیشتر توسط نرولوژیستها و محققین سایکوفیزیولوژی به منظور بررسی عملکرد سطوح بالاتر بهترین نوع سمعک در اختلالات پیچیده CNS به کار می‌روند. اختلالاتی نظیر دمانس، شیزوفرنی، اعتیاد به الکل، آایمر. 



19- کاربرد تشخیص Hz40 مورد توجه محققین بوده است، ارزیابی سیستم بهترین برند سمعک عصبی و مرکزی در بالای سطح ساقة مغز، بویژه در منطقة تالامیک.
20- بعضی ویژگیهای (Hz40، از جمله تاثیرات محرز، سن، خواب و داروهای خواب آور (sedation)، کاربردهای کلینیکی آن را محدود می‌کند. 
21- در محدودة زمانی 50 تا 500 میلی‌ثانیه پاسخهای بر انگیختة متعددی ثبت می‌شوند، نظیر مجموعة N100 (شامل N1a, N1b, N1c) «Processing Negativity»، و N400.
22- یکی از اولین نامها و توصیفی‌ترین آنها برای ALR، "on effects in the walking human brain"  بوده است. نامهای متعدد دیگری هم برای آن ذکر شده است افت شنوایی که از آن جمله هستند: 
- evoked Response Audiometry
که از رایج‌ترین نامها بوده توسط Hallowll davis به کار برده می‌شد.

23- پاسخ‌های ALR، در محدودة زمانی 50 تا 400 میلی‌ثانیه پس از تحریک، ثبت می‌شوند، تعداد تحریک برای برانگیختن این پاسخ‌ها اندک است. (یک تحریک در هر یک یا دو ثانیه یا حتی آرام‌تر) در مقایسه با پاسخهای زودرس‌تر، دامنة ALR معمولاً بزرگتر است، معمولاً در محدودة 3 تا 10   و گاهاً حتی بزرگتر. اجزاء اصلی و زمانهای نهفتگی مربوط به آنها، عبارتند از: 
P1 – (50 تا 80 میلی‌ثانیه)
N1- (100 تا 150 میلی‌ثانیه)
P2- (150 تا 200 میلی‌ثانیه)
N2 – (180 تا 250 میلی ثانیه)
24- اولین پاسخ الکتریکی شنوایی که از CNS کشف شد و به سمعک دست آمد پاسخ ALR بود. در 1939، Pauline Davis و همکارانش یک on-Response در مقابل صدا در EEG مشاهده کردند و آن را K – Complex نامیدند. این تحقیقات بعدا توسط شوهر پاولین دیویس، آقای دکتر هالوول دیویس ادامه یافت. 
دکتر دیویس در MIT دستگاه HAVOC را ابداع کرد. (histogram , average , and ogive computer) و آن را به (computer of average Transient) CAT متصل کرد و آنها را به GATES متصل نمود. (generator of acoustic Transients) 
25- P300 ، از جملة پاسخ‌های درون‌زاد endogenous و وابسته به رویداد (ERP) بود که در اواسط 1960، توصیف شدند. 


16- پاسخ HZ40 که یک پتانسیل وابسته به رویداد است (ERP) همانند AMLR ثبت می‌شود. تفاوت عمدة این دو در تعداد ارائه محرک است این تعداد در HZ40 بیشتر است یعنی معادل   پیرگوشی درصورتیکه در AMLR،   یا کمتر است. این پاسخ یک پاسخ مداوم است. (Steady State) – نام‌گذاری 40 هرتز خیلی صحیح نیست زیرا این پاسخ با Rateهای کمتر و بیشتر نیز بدست می‌آید. 
مثلاً این پاسخ در کودکان با تعداد   یا کمتر، ثبت می‌شود. به پاسخ 40Hz ، پاسخ وابسته به رویداد (ERP) و نیز SSEP (Steady – state Evoked Response) گفته می‌شود. نامهای دیگری برای آن معرفی شده، نظیر: 
"high Rate Response" یا high Rate driven" Response " یا Composite Response
تعداد تحریک 40 بار در ثانیه، بهترین برند سمعک پاسخی ایجاد می‌کند که هر 25 میلی‌ثانیه، تکرار می‌شود، یا اینکه در هر ثانیه 40 قله دارد (همان Hz40) یعنی اینکه در یک فاصله زمانی یک ثانیه‌ای (ms1000) که به 25 تقسیم می‌شود، مقدار 40 بدست می‌آید. اکثر اجزاء AMLR در فواصل 25 میلی‌ثانیه‌ای رخ می‌دهند. 
با نرخ تکرار در حدود   و زمان کافی آنالیز (حداقل 25 mSec)، ABR که با فرکانس 40 بار در ثانیه رخ می‌دهد و اجزا AMLR که با نرخ   روی می‌دهند یعنی (Na, Nb, Pa, Pb) هم فاز خواهند بود، (یعنی همزمان نسبت محرک روی خواهند داد) و بر هم سوار خواهند شد. (روی هم منطبق خواهند شد). سمعک با یک محدودة زمانی ms100 ممکن است چهار سیکل از این شکل موج دیده شود. 
17- از آنجا که پاسخ Hz40 دامنة بزرگی دارد (معمولاً بیش از 1 ) در سطح شدتی نزدیک به آستانة واقعی در کودکان، بسرعت تشخیص داده می‌شود. بنابراین برای آستانه‌گیری مناسب است. 
18- محرک تن خالص به اندازة کلیک یا حتی بهتر از آن و بیشتر از آن در برانگیختن پاسخ Hz40 موثر است، که اجازه می‌دهد آستانة شنوایی به صورت وابسته به فرکانس به دست آید.


16- پاسخ HZ40 که یک پتانسیل وابسته به رویداد است (ERP) همانند AMLR ثبت می‌شود. تفاوت عمدة این دو در تعداد ارائه محرک است این تعداد در HZ40 بیشتر است یعنی معادل   پیرگوشی درصورتیکه در AMLR،   یا کمتر است. این پاسخ یک پاسخ مداوم است. (Steady State) – نام‌گذاری 40 هرتز خیلی صحیح نیست زیرا این پاسخ با Rateهای کمتر و بیشتر نیز بدست می‌آید. 
مثلاً این پاسخ در کودکان با تعداد   یا کمتر، ثبت می‌شود. به پاسخ 40Hz ، پاسخ وابسته به رویداد (ERP) و نیز SSEP (Steady – state Evoked Response) گفته می‌شود. نامهای دیگری برای آن معرفی شده، نظیر: 
"high Rate Response" یا high Rate driven" Response " یا Composite Response
تعداد تحریک 40 بار در ثانیه، بهترین برند سمعک پاسخی ایجاد می‌کند که هر 25 میلی‌ثانیه، تکرار می‌شود، یا اینکه در هر ثانیه 40 قله دارد (همان Hz40) یعنی اینکه در یک فاصله زمانی یک ثانیه‌ای (ms1000) که به 25 تقسیم می‌شود، مقدار 40 بدست می‌آید. اکثر اجزاء AMLR در فواصل 25 میلی‌ثانیه‌ای رخ می‌دهند. 
با نرخ تکرار در حدود   و زمان کافی آنالیز (حداقل 25 mSec)، ABR که با فرکانس 40 بار در ثانیه رخ می‌دهد و اجزا AMLR که با نرخ   روی می‌دهند یعنی (Na, Nb, Pa, Pb) هم فاز خواهند بود، (یعنی همزمان نسبت محرک روی خواهند داد) و بر هم سوار خواهند شد. (روی هم منطبق خواهند شد). سمعک با یک محدودة زمانی ms100 ممکن است چهار سیکل از این شکل موج دیده شود. 
17- از آنجا که پاسخ Hz40 دامنة بزرگی دارد (معمولاً بیش از 1 ) در سطح شدتی نزدیک به آستانة واقعی در کودکان، بسرعت تشخیص داده می‌شود. بنابراین برای آستانه‌گیری مناسب است. 
18- محرک تن خالص به اندازة کلیک یا حتی بهتر از آن و بیشتر از آن در برانگیختن پاسخ Hz40 موثر است، که اجازه می‌دهد آستانة شنوایی به صورت وابسته به فرکانس به دست آید.


- AMLR Auditory Middle – latency Response:
لغات AMR (middle latency Response) و MLR (Auditory middle Response) مورد توافق نیستند زیرا در یکی aditory  نیامده و در دیگری مشخص نیست Middle مربوط به چیست. 
11- AMLR در محدودة زمانی از 12 میلی ثانیه تا 50 میلی ثانیه ثبت می‌شود. یعنی از کجا سمعک بخرم بعد از ABR و قبل از ALR.
12- نام Middle – latency پس از کشف ABR تدوین شد و قبل آن به این امواج، پاسخهای Fast یا early گفته می‌شد. 
13- برای ثبت AMLR، الکترود Noninverting روی جمجمه قرار می‌گیرد. این الکترود در خط وسط ورتکس یا در بالای پیشانی (اهداف کلینیکی) یا در سمتی از سر که بین گوش و ورتکس قرار دارد گذاشته می‌شود (کاربردهای نرودیاگنوستیک) – الکترود inverting نزدیک گوش قرار می‌گیرد. کلینیک سمعک با این الکترودگذاری امواج با ولتاژ مثبت به سمت بالا ثبت می‌شوند. پس از نامگذاری GoldStein هر موج مثبت با P و هر موج منفی با N نمایش داده می‌شود. ترتیب موج‌ها با ترتیب الفبایی مشخص می‌شود Na, Pa, Nb, Pb. 
در بعضی از امواج AMLR، یک موج مثبت کوچک قبل از Pa ظاهر می‌شود که Po نام دارد. Po ویژگی ذاتی AMLR نیست. محتملاً Po یک جزء واقعی AMLR (یعنی یک جز نروژنیک) و ناشی از فعالیت عضلات پشت گوشی است. 
14- در سطوح شدت بالا با اغلب انواع محرکها، (کلیک و محرک تن خالص کوتاه) قله غالب Pa است که با زمان نهفتگی در حدود 25 میلی‌ثانیه بدست می‌آید. قلة مثبت بعدی، Pb است که بشدت متغیر است و اغلب حتی در افراد نرمال نیز دیده نمی‌شود، 25 میلی‌ثانیه  سمعک oticon بعد از Pa، بدست می‌آید. دامنة جزء Pa به صورت معدل، یک میکرو ولت    در افراد بالغ نرمال است. 
15- AMLR، اولین AER بود که با روشهای معدل‌گیری کامپیوتری، ثبت گردیده است. 


اگر خواستار زندگی به اندازه ی زیادی طولانی کم شنوایی هستیم باید با افزایش سن مواردی که به شدت در ما بروز

می کند مشکوک شویم.بسیاری از نشانه های پیری مانند:سفید شدن مو وتوزیع مجدد چربی بدن تادرجه

بالایی بدون اینکه برای سلامتی بدن مفید هم باشد(هرچند شاید مضر هم باشد).مانند مقیاس بزرگی از

تغییرات است،به هر حال فکر کردن در اصول یا پایه ا ی بافت سلولی تغییرات به سن که عاقبت عوارض

رابالا می برد.در پیشرفتن آهسته ی سن فرق یا تمایز بیماری گوش میانی کم می شود. در نمونه ای از گزارشات

سالخوردگی ها معیار های آسیب شناسی قابل توجه سر راست عبارتنداز:آیا حساسیت شنوایی

تحت تأثیر قرار گرفته

شنوایی ادراک است،مخصوصاً آیا درک گفتار را تحت تأثیر قرار داده است؟واز همه چیز مهمتر اینکه،آیا

کیفیت زندگی را کاهش دادده است؟

چنانکه کمتر از 40%مردم مسنتر از65سال واکثریت آنان پاسخ به این سوال را مثبت داده اند(شکل های

1-21و2-21).

این نسبت برای کودکانی که در حال رشد هستند وقتی که به این سن رسیدند مورد انتظار می باشد.

از دست دادن شنوایی یا پیر گوشی وابسته به سن می باشد،به طور عمده کم شنوایی ها و بخش

عمده ای از اختلالات عصبی به دلیل سالخوردگی می باشد.در سال های آینده امکان اینکه بیشترین کار

شنوایی شناسان در زمینه ی پیرگوشی داخلی با سابقه ی از دست رفتن بیشترین سلول های

سالخورده ویا ازبین رفته وکم شده باشد.این بخش قصد دارد در مورد جایگاه پیرگوشی در میان

سالخوردگی سلولی با زمینه های زیاد و کاهش سلولی بپردازد.سپس با همکاری انواع سلول،

باکاهش شنوایی ،روی حون تمرکز کند و مطرح شود(پیرگوشی).

بدون در نظر گرفتن حون،تغییرات در3ساختار تفکیک می شود بهترین برند سمعک یا به داشتن بیشترین اثر روی شنوایی

در تعدادی ظاهر می شود،وشکل پایه ای آن ها برای مجزا کردن انواع پیرگوشی توسطH.schuknecht

پیشنهادشده است.)1964،1974؛ (schuknecht&gac ek


در آزمایشی توسط spivey و همکارانش ، حرکات چشم شرکت کنندگان کم شنوایی هنگامی که موضوعات نمایش داده شده در مقابلشان دستکاری میشد، تعقیب شد. صفحه نمایش ممکن بود شامل یک سیب تنها بر روی یک حوله باشد (که در آن فرد فقط یک مرجع قابل دسترس برای سیب داشت) یا دو سیب که یکی از آنها یر روی حوله بود (که در آن فرد دو مرجع قابل دسترس برای سیب داشت). صفحه نمایش همیشه شامل یک حوله خالی و یک جعبه خالی نیز بود (این آزمایش در فصل 4 مورد بحث قرار گرفت).

اطلاعات حرکت چشم نشان داد که محتوای بینایی دارای یک اثر آنی میباشد بر اینکه چگونه متریال واژگانی درون یک تجزیه نحوی ترکیب میشود. در صفحه نمایش با یک مرجع، شرکت کنندگان وقتی که به جمله 40a گوش میکنند در ابتدا بیماری گوش میانی به حوله خالی نگاه میکنند که نشان میدهد آنها بطور اولیه عبارت قیدی مبهم در 40a را بعنوان یک مرجع برای سیب تفسیر کردند. این اختلاف با نمایش دو مرجع (که در آن دو سیب وجو داشت و فقط یکی از آنها بر روی حوله بود) مشاهده نگردید. چراکه در آنها، on the towel ابتداً بعنوان تعدیل گر apple در نظر گرفته شد وبه آنها اجازه داد که به سرعت بین دو مرجع احتمالی یکی را انتخاب نمایند.

یک موضوع جالب ولی غیر مرتبط با جنبه بینایی این آزمایش این واقعیت است که سمعک چیست هنگام شنیدن جمله 40a ، شرکت کنندگان قادر به شیفت (shift) از یک معنی مقصد عبارت قیدی به تفسیر تعدیل گر به محض شنیدن in the box بودند. این همان معنی shift است که خردسالان قادر به انجام آن نیستند.


اطلاعات غیر زبانشناختی  (Non-Linguistic Information)

یک سؤال مهم درباره جملات garden path اینست که اگر اطلاعات غیر زبان بهترین برند سمعک شناختی وجود داشته باشد، میتوان از وقوع آنها اجتناب کرد یا نه. با تمام این احوال، garden path ها در یک حالت معمولی تجربه نمیشوند. تعدادی از محققین این پرسش را مطرح کردند که چه مقدار از اطلاعات غیر زبانشناختی مسیری را که تجزیه گر عمل میکند را تحت تاثیر قرار میدهد.

یک تحقیق توسط rayne و همکارانش در سال 1983 با تمرکز بر دانش دنیای واقعی انجام گردید. بعنوان مثال شما احتمالا موافق این مسئله هستید که مشتریها بطور روتین گل هارو دریافت میکنند و گل فروش ها بطور روتین گلها را میفرستند.این اطلاعات بصورت واژگانی ذخیره نمیشوند اما سمعک چیست بخشی از آن چیزی را تشکیل میدهند که شما درباره دنیای واقعی میدانید. با توجه به مطالب فوق جملات ذیل را در نظر بگیرید:

                               

آیا دانش دنیای واقعی شما این کمک را به شما میکند که در جمله 39a از اثر garden path فاصله بگیرید ولی در 39b نه؟ منطق و استدلال آزمایش شده توسط Rayner  و همکارانش این بود که اگر پردازشگر ساختاری به این دانش رسیده است که عملکردهای دنیای واقعی ، تمایل به دریافت گل ها میباشد و نه ارسال آنها، اثر garden path در 39a در مقایسه با 39b کاهش خواهد یافت.

بسیاری از آزمایشات اخیر توجه شان را به اثراتی که محتوای بینایی بر تصمیمات تجزیه گر دارد معطوف کردند. این مطالعات از الگویی که بدان Visual World Paradigm اطلاق میشود استفاده مینماید که در آن نگاه کردن (Gaze) چشم افراد هنگامی که با یک نمایش بینایی (شامل موضوعات یا تصاویر) کار میکنند تعقیب میشود و جملاتی را که بصورت شنیداری ارائه میشوند را دنبال کنند. جملات ذیل را در نظر بگیرید:

                            

در جمله 40a (ولی نه در جمله 40b) عبارت قیدی on the towel به لحاظ جایگاه مبهم میباشد. کم شنوایی میتواند مقصدی برای apple باشد یا میتواند تعدیل کننده apple  باشد.


عروض  (Prosody)

در فصل های ابتدایی گفته شد که کلمات عملکردی مثل that قیمت سمعک باعث کاهش هزینه پردازش میشوند. اطلاعات زیر گروهی و اطلاعات با بایاس محتوا نیز میتوانند کمک نمایند تا تجزیه گر از garden path ها اجتناب نماید. مطلب دیگری که میتواند کمک نماید ، prosody ی بیان میباشد. Prosody آهنگ و زیر و بمی یک جمله میباشد. مرزبندیهای زیر وبمی بوسیله حرکات pitch (افت یا خیز و یا ترکیبی از هر دو) ، نوسانات در دیوریشن و مکث ها تعیین میشود.

سهم prosody در تجزیه (parsing) برای بسیاری از ابهامات شرح داده شده در این فصل بررسی شده است. در این بخش ما فقط دو مثال را مورد بحث قرار میدهیم. جمله با ابهام بهترین نوع سمعک کلی ذیل را در نظر بگیرید:

                                  

بسته به اینکه سه اسم خاص چطور گروه بندی شوند، جمله دارای معانی متفاوتی میباشد. اگر یک محدودیت زیر و بمی بعد از sue وجود داشته باشد یک فرد دعوت شده و دو فرد دیگر برگشت داده شده اند. اگر یک محدودیت زیر و بمی بعد از jim وجود داشته باشد دو فرد دعوت شده و یک فرد دیگر برگشت داده شده است. در واقع شرکت کنندگان در آزمایشات گوش دادن ، بسته به اینکه محدودیت زیر و بمی بعد از sue یا jim باشد جمله را به سختی تفسیر مینمایند. این مسئله در انگلیسی و بلغاری دیده میشود.

سهم prosody در تفسیر ابهامات عبارت سببی نیز بررسی شده است. یافته عمومی افت شنوایی اینست که برای جمله ای همانند مثال 21 که در اینجا تکرار میشود، محدودیت زیر و بمی بعد از maid به میزان زیادی، احتمال یک تفسیر low attachment را افزایش میدهد در حالیکه، یک محدودیت زیر و بمی بعد از actress به شکل ملایمتری احتمال یک تفسیر high attachment را افزایش میدهد.


برای تعیین ترکیب طیفی AER، صحیح ترین روش آنالیز طیفی پاسخ است، که مثلا با تکنیک FFT بر روی شکل موج معدل گیری شده انجام می شود. در این روش آنالیز محتوای فرکانسی شکل موج با ابزاری که بدین منظور طراحی شده (spectrum analyzer) صورت می پذیرد. در بعضی از دستگاه های موجود AER، نرم  افزاری  برای آنالیز طیفی، تعبیه گردیده است. 
ویژگیهای طیفی AER را می توان بدون بهره مندی از دستگاه یا مهارت ویژه ای تنها با مشاهده و محاسبه از نزدیک تغییرات شکل موج در طول زمان انجام داد. مثلا یک شکل موج تیپیک ABR را که با یک تنظیم فیلتر نسبتا عریض به دست آمده است (30 تا 3000 هرتز) در نظر بگیرید. امواج اصلی (I, II, III, V, VI) با فواصل یک میلی ثانیه ای ظاهر می شوند. 

بنابراین انرژی ABR در منطقه 1000 هرتز واقع شده است (هزار موج در یک ثانیه یا 1 ). به نظر می رسد این امواج تیزتر که بیشتر نیز روی می دهند، بر روی امواج کندتری سوار می شود که یک دوره از آنها (سیکل) در یک دوره زمانی 10 میلی ثانیه ای رخ می دهد. رخدادی که هر 10 میلی ثانیه  رخ می دهد، فرکانس 100 هرتز دارد. (100 سیکل در ثانیه). آنالیز طیفی ABR نیز انرژی غالبی را در این منطقه فرکانسی نشان می دهد. 
اجزای AMLR با فواصل 25 میلی ثانیه رخ می دهند و لذا رویدادی که هر 25 میلی ثانیه رخ می دهد، 40 بار در ثانیه تکرار خواهد شد، و فرکانس آن 40 هرتز خواهد بود. 
ALR و P300 فرکانسهای پایین تری دارند، به عنوان یک قانون و قاعده سمعک ضد آب کلی موثرترین و مناسب ترین فیلتراسیون در هر کدام از پاسخ های AER، آن است که منطقه فرکانسی پاسخ را نگاه دارد و سایر مناطق فرکانسی را حذف کند. 
تنظیم فیلتراسیون به صورت میان گذر (50 تا 1/0 هرتز) برای ABR کاملا نامناسب خواهد بود زیرا قسمت اعظم پاسخها از دست خواهد رفت اما همین تنظیم برای پاسخهای ALR کاملا مناسب خواهد بود. پراهمیت
در نقطه مقابل فیلتراسیون 3000-30 هرتز برای ABR مناسب است زیرا فرکانس های طیف را عبور می دهد، اما فرکانسهای EEG و آرتیفکت های احتمالی با فرکانس های بالاتر (بالای 3000 هرتز) را حذف می کند. لیکن همین تنظیم فیلتراسیون برای ALR، نامناسب بهترین برند سمعک است زیرا اساسا طیف پاسخ ALR خارج از این منطقه میان گذر است، (زیر 30 هرتز) و لذا پاسخ ها قبل از اینکه به فرآیند معدل گیری برسند، دفع خواهند شد. 

تاثیر فیلترینگ بر AERs: 
هدف فیلترینگ کاهش دامنه نویز الکتریکی ناخواسته، افت شنوایی بدون تاثیر بر پاسخ است. این پدیده در مهارتهای کلینیکی، کمتر رخ می دهد. مشکل، بیشتر در زمینه فیلتراسیون زیاد است، و نه در زمینه فیلتراسیون اندک. شاید دلیل تمایل به فیلتراسیون زیاد، ایجاد احساس امنیت کاری در اندازه گیری AER است. 


بنابراین در یک فیلتر میان گذر Hz3000-30 ، فیلتر بالاگذر عبارت است از Hz30-0 و فیلتر پایین گذر عبارت است از 3000 هرتز به بالا (مثلا 10000 هرتز)
واژه cuttof نیز گمراه کننده است، زیرا معنای یک عملکرد (این یا آن) را به ذهن متبادر می کند یعنی یک فرکانس منفرد که در بالا یا پایین آن، انرژی سمعک استارکی حذف می شود یا عبور می کند. در فیلترهای آنالوگ مرسوم که با فعالیت الکتریکی ورودی در شکل متداوم غیر دیجیتالی آن سروکار دارند فرکانس قطع جایی است که انرژی شروع به فیلتراسیون می کند. 
تعریف رایج فرکانس قطع، نقطه ای است که در آن خروجی انرژی الکتریکی فیلتر، 3 دسی بل کاهش یافته است. شیب فیلتر آنالوگ، ویژگی مهمی محسوب می شود، زیرا تعیین کننده تیزی (مقدار) فیلترینگ است. فیلترهای بسیاری از دستگاه های AER، (نظیر فیلتر standard-phase Butterworth Filter ) انرژی را به میزان 12 یا 24 dB/octave کاهش می دهند. 
نکته مهم در کار کلینیکی AER، این است که انرژی در فرکانسهای ورای نقطه قطع عبور خواهد کرد. مثال رایج کلینیکی این محدودیت در تلاشهایی که برای حذف تداخل های آزار دهنده برق شهر (Hz60) صورت می پذیرد، مشاهده می گردد. انتخاب یک فیلتر بالاگذر با نقطه قطع 100 هرتز، راه حل منطقی این مشکل به نظر می رسد. زیرا 60 هرتز زیر نقطه قطع واقع شده است. متاسفانه انرژی 60 هرتز با یک فیلتر که دارای شیب dB/octave12 است حذف نخواهد شد. (عبور نخواهد کرد) و تداخل ادامه خواهد داشت. به نظر می رسد افزایش شیب فیلتر راه حل ساده ای برای غلبه بر این مشکل باشد، و منجر به افزایش دقت فیلتر گردد. 

بواقع استفاده از شیب های تندتر در فیلترهای آنالوگ، میسر است، (شیب هایی نظیر 24، 48 یا حتی 96 dB/octave) اما استفاده از این شیب ها به ایجاد اعوجاج بیشتر در پاسخ ها منتهی خواهد گردید. بهترین راه حل، استفاده از فیلتر دیجیتال است. 
فیلترینگ دیجیتال، اجازه تصفیه بسیار تیز (share) بدون ایجاد اعوجاج بویژه اعوجاج فاز و اعوجاج زمان نهفتگی در پاسخ را می دهد. 

60Hz (cycle) Notch filtering
اغلب دستگاه های AER، امکان پس زدن یا فیلترینگ باند باریک را برای فعالیت الکتریکی در منطقه 60 هرتز فراهم کرده اند. هدف حذف تداخلات برق شهر (60 هرتز) از پاسخ برانگیخته شنیداری است بدون اینکه سایر فرکانسهای پاسخ آسیبی ببینند. به صورت تئوری التهاب گوش حذف تنها در نقطه 60 هرتز از فیلترینگ همه فرکانسهای مثلا زیر 75 هرتز مطلوب تر است اما چنین فرایندی به چندین دلیل از نظر کلینیکی مورد سوال است. اول: قبل از همه هارمونیک های فعالیت الکتریکی Hz60 که مزاحم اندازه گیریهای AER خواهند بود، حذف نمی شوند و فرآیند ثبت پاسخها را آلوده می کنند
در نتیجه از کارآمدی این روش فیلتراسیون کاسته می شود. 
دوم: هر فیلترینگ آنالوگی معمولا به ایجاد اعوجاج در فاز پاسخ (زمان نهفتگی) می انجامد، لذا Notch filter با شیب تند ممکن است نسبت به فیلترینگ میان گذر مرسوم در AER اعوجاج زمان نهفتگی بیشتری ایجاد کند. 
نهایتا: در بعضی از آزمون های AER، نظیر AMLR و ALR حتی مقدار محدود فیلترینگ در اطراف فرکانس 60هرتز احتمالا منجر به از سمعک یونیترون دست رفتن قسمتهای مهمی از انرژی پاسخ شده و متعاقبا ارزش ذاتی شکل موج را کم می کند. 

طیف پاسخهای برانگیخته شنیداری The Spectrum of AERS
شاید مهمترین مورد در تعیین تنظیم های متناسب فیلتر، ترکیب طیفی، پاسخهای AER باشد. بخاطر تصفیه فرکانسهای نویز الکتریکی ناخواسته، ممکن است بخشهایی از پاسخ واقعی نیز از دست برود. 
 


منشا روان شناسی زبان امروزی
روان شناسی زبان امروزی یک حوزه میان رشته ای است که قیمت سمعک دو رشته زبان شناسی و روان شناسی درکی تجربی را با هم ترکیب می کند. مسلما این ترکیب فقط زمانی موفق خواهد بود که این دو زیرشاخه نگاه های مشابه و موافقی به زبان داشته باشند. زمانی که رشته روان شناسی زبان برای اولین بار تکامل یافت، این نگاه سازگار وجود داشت، درست مثل امروز. اما نکته جالب این است که در چند دهه اخیر این نگاه ها بسیار تغییر کرده است.
آغاز رشته روان شناسی زبان در سال 1951 در جلسه ای رخ داد، که در آن کمیته ای از زبان شناسان و روان شناسان شرکت داشتند. بعد ها در سال 1953 اساس اولین کتاب در زمینه روان شناسی زبان در سمیناری شکل گرفت. در آن زمان روان شناسان بر آنالیز بر پایه طبقه بندی زبان تمرکز داشتند، به این معنا که هدف اولیه آنها طبقه بندی جنبه های قابل مشاهده زبان بود. زمانی که زبان شناسان آن دوره، به زبان جدید بر می خوردند، واحد های واجی آن را استخراج می کردند، و سپس آنها را به مقوله های رده بالاتر طبقه بندی می کردند. این روش به خوبی با نگاه روان شناسان به زبان سازگار بود، آنها معتقد بودند گفتار به سادگی نوعی رفتار حرکتی نشان داده شده با مردم است. روانشناسی رفتار شناس آن روز ها به حیطه رفتار روان شناسی تاکید داشتند، به جای عملکرد های روحی و روانی. آنها معتقد بودند که همه رفتارها را می توان به صورت زنجیره های مرتبطی از رفتارهای کوچک تر توضیح داده شود. بنابراین، گفتار به عنوان واحد های رفتاری اصوات ترکیب و تبدیل شده به کلمات در نظر گرفته می شد، که سپس مرتبط با ساخت عبارات و غیره بود. یادگیری در این زنجیره با گرفتن پاداش برای جملات صحیح و عدم دریافت پاداش برای جملات نادرست شکل می گیرد. رفتارشناسان باور داشتند که این سیستم یادگیری، یا همان شرطی سازی، بین همه موجودات مشترک است و همه موجودات هر چیزی را به همین شیوه می آموزند. در دیدگاه آنها یادگیری شامل کسب رفتارهای روزمره و روتین بود، و همه رفتارهای روزمره با اصول یکسانی از یادگیری بدست می آمد. مسئله مشترکی که در اواسط قرن بیستم مرزی بین زبان شناسی و روانشناسی ایجاد کرد این نگاه بود که هر چیز جالبی درباره زبان مستقیما در سیگنال گفتاری فیزیکی قابل مشاهده است. این نگاه از زبان بعد ها اساسا معیوب شناخته شد و کاملا با نگاه ارائه شده به زبان در این کتاب مغایر است.
 


 Hearing instrument test: ارزیابی وسایل شنیداری

این دستگاه جزیی از سیستم فیتینگ ارزیابی گوش واقعی محسوب می شود و این سمعک اینترتون امکان را فراهم میکند که تمام ویژگی های تکنیکی سمعک را بررسی نماید. این آزمون می تواند به عنوان توالی آزمونهای اتوماتیک مطابق با استانداردهای بین المللی استفاده شود. این دستگاه با اتصال به کامپیوتر از طریق کابل USB میتواند به راحتی در محیط های مختلف استفاده نمود. ویژگی های  که در این سیستم قابل اندازه گیری است به شرح زیر می باشد : 
•    OSLP90 : منحنی حداکثر خروجی سمعک در ورودی dB90  در full on gain
•    Frequency Response : منحنی پاسخ فرکانسی سمعک در ورودی dB60  در  RTS 
•     Battery  Current: بررسی میزان جریان و مصرف باتری در حالت RTS
•    Induction: اندازه گیری میران القاء در سمعک اتیکن  های دارای تله کویل در RTS
•    Full on Gain : منحنی پاسخ فرکانسی سمعک در ورودی dB50  در full on gain
•    Equivalent Input Noise : اندازه گیری نویز داخلی سمعک در دو ورودی 50 و 0 دسی بل در حالت RTS
•    AGC Dynamic Characeristics  : بررسی غیرخطی بودن سمعک در RTS شامل :    
تنظیم خودکار بهره - زمان ورود به تراکم (Attack  Time) و زمان خروج از تراکم (Release Time)


•    Harmonic Distortion : اندازه گیری اعوجاج هارمونیک در RTS   در
    در فرکانس های 700 و 800  در ورودی 70 Db و 
    در فرکانس 1600 در ورودی کاربرد سمعک برای افراد کم شنوا 65  dB 

        



Real Ear Measurements (REM) :  ارزیابی گوش واقعی
REMs verify the fitting objectively and scientifically""
همه افراد برای تنظیم مناسب و فیتینگ دقیق سیستم تقویت کننده باید مورد بررسی گوش واقعی قرار گیرند. ارزیابی گوش واقعی تنها روشی است که میتوان عملکرد واقعی سمعک و قالب بروی گوش فرد را انجام دهد. به صورت ویژه از ارزیابی گوش واقعی برای اهداف ذیل استفاده می شود : 
•    ارزیابی واقعی عملکرد سمعک بروی گوش فرد و نیز اثر قالب بروی گوش.
•    قابلیت  تنظیم  دقیق سمعک  به صورت های نمودارهای قابل مقایسه
•    وسیله ای مناسب برای مشاوره به بیمار و همراهان فرد
•    تایید کردن (verify) عملکرد سمعک برای فرد
•    سودمندی بیشتر برای بیمار از سمعک هوشمند زیمنس نظر زمانی و مالی
ارزیابی های گوش واقعی شامل موارد زیر می باشد: 
REUR :    Real ear unaided response(پاسخ های بدون سمعک گوش واقعی )     REOR :    Real ear occluded response             (پاسخ های انسدادی گوش واقعی )  REAR :    Real ear aided response                  (پاسخ های با سمعک گوش واقعی)  
REIG :     Real ear insertion gain        ( بهره تجویزی گوش واقعی )                       

Speech Mapping: نقشه گفتاری

روشی است مبتنی بر تکنیک میکروفون پروپ و استفاده از گفتار زنده،  استفاده از سمعک و عدم استفاده از آن و نیز تنظیم دقیق تقویت کننده را به صورت گراف های ساده و واضح برای بیمار و خانواده بیمار فراهم می آورد. در این روش با استفاده از سیگنال های واقعی و نیز گفتار زنده و موسیقی عملکرد سمعک را در شرایط مختلف و نیز امکانات سمعک نظیر سمعک اتیکن feedback cancellation and noise reduction  ارزیابی میکند.
سودمندی این روش شامل : 
•    فراهم آوردن فیتینگ بهتر 
•    مشاوره بهتر برای بیمار و خانواده بیمار
•    کاهش هزینه بیمار بخاطر کاهش مراجعات
•    کارکردن راحت با نرم افزار 
•     امکان مقایسه امکانات مختلف سمعک 
•    امکان تنظیم بهره و خروجی سمعک با تارگت متناسب با افت شنوایی


AUDIOMETER  : ادیومتر
Primus AUD قسمتی از سیستم فیتینگ گوش واقعی سمعک اتیکن است که به صورت PC based audiometry   قابلیت طیف گسترده ای از آزمون های شنوایی شامل ادیومتری تن خالص راه هوایی و راه استخوانی، ادیومتری گفتاری با استفاده از هدفون روی گوشی و هدفون داخل گوشی برای انجام آزمون high-frequency را داراست. از ویژگی های بارز این ادیومتر:
•    انعطاف پذیری بسیار بالا در تنظیم دلخواه سیستم برای ادیولوژیست 
•    استفاده از تصاور و نمودارها بروی ادیوگرام برای مشاوره و راهنمایی 
•    بعلت کوچک بودن و حمل راحت آن قابلیت ارزیابی شنوایی به صورت Home visit سمعک فوناک برای افرادی که توانایی مراجعه به کلینیک را ندارند را داراست.
ویژگی های تکنیکی و قابلیت های این سیستم شامل : 
•    انجام آزمون های Weber Test,  HTL, MCL, UCL, BCL, FF, FF-A,  و نیز TEN test .
•    توانایی ارائه صداهای از قبیلPure tone, pulsed pure tone, warble, pulsed warble , … .
•    ارزیابی محدوده فرکانسی بین 125 هرتز تا 16 کیلو هرتز
•    ارائه سطوح شدتی بین 120 تا -10 دسی بل HL
•    توانایی افزایش سطح شدتی به میزان 20 دسی بل 
•    قابلیت مانیتور کردن اصوات ارائه شده و گفتار فرد آزمایش شونده
•    قابلیت استفاده از CD  یا اصوات زنده برای ارزیابی گفتار
•    توانایی ارتباط دو جهته کامل با بیمار با استفاده از میکرفونهای دو کاناله
•    توانایی هماهنگ شدن با نرم افزار Noah 4
•    خروجی AC_BC –Free field

 
VIDEO OTOSCOPE  : ویدئواتوسکوپ 
شرکتAudit data  امکان استفاده از ویدئواتوسکوپی را در نرم افزار primus فراهم آورده است این ابزار شرایطی را فراهم می آورد که میتوان به راحتی و با اطمینان بالا کانال و پرده گوش را مشاهده نمود و همچین این امکان را فراهم می آورد که بیمار هم بتواند کانال و پرده خود را مشاهده نماید. از ویژگی های منحصر به فرد این دستگاه عکس گرفتن از تمامی سطوح کم شنوایی کانال و پرده و قابلیت  ذخیره  و پرینت کردن آنها می باشد این عکس گرفتن توسط پدالی که برای این کار تعبیه شده است انجام می شود که راحتی کار کردن با این دستگاه را دو چندان کرده است.


در مقابل هنگامیکه که تن ها به درون استریم های جداگانه شنوایی سمعک زیمنس قرار می گیرند در یک استریم یک نظم شدتی بوجود خواهد آمد و چنین پروپ تن ، که از نظر شدتی از تن استاندارد متفاوت خواهد بود MMN را ایجاد خواهد کرد . یک MMN تنها زمانی از یک پروپ تن ایجاد خواهد شد که تن از نظر تفکیک درکی درون دو استریم قرار گیرد . با این حال MMN توسط پروپ تن تنها در انتهای قطار تنها ایجاد شده و در آغاز توالی صدا ایجاد نخواهد شد لذا این موضوع مشخص کننده این مطلب است که ERP های قبل توجهی نشان دهنده ارگانیشن درکی شنیداری به طور موازی برای ساختم تفکیک استریم شنوایی در طول زمان نیاز خواهد بود و نیاز مشخص می کند فاصله ها سکوت در بین توالی تن ها برای RESET کردن پروسه تفکیک استریم کافی خواهد بود . چنانچه اگر توجه را به سمت خارج از توالی تن ها معطوف کنیم نتیجه می گیریم که توجه سمعک اینترتون متمرکز برای آغاز تشکیل استریم شنیدری لازم نخواهد بود . 
نتیجه گیری 
تصویر کلی از این مطالعات مکانیسم عصبی تجمعی برای ارگانیشن درک شنیداری همزمان ، براساس توجه نشان داد که توجه شنیداری بعد از مکانیسم پیش توجهی یا PRIMITVE یا PRE-ATTENTION برای تفکیک استریم های شنیداری سهم بسزایی خواهد داشت. با این حال شاید این ایده ساده ای باشد و تشکیل و حفظ استریم شنیداری وابسته به تعامل پویا بین پردازش توجهی TOP – DOWN و هم پردازش قبل توجهی BOTTOM – UP باشد . تعدادی از سوالات مهم که افقی برای تحقیقات آینده را هم ایجاد خواهد کرد این سمعک فوناک است که کدامیک از زیرمجموعه های آنالیزصحنه شنیدای با سن و نیز در افرادی که دارای اختلال در توانایی های رشدی زبان هستند دچار نقصان می شود در واقع ، فهم بیشتر مکانیسم عصبی درگیر در پردازش ارگانیسم درکی شنیداری ممکن است درمان تکمیلی یا دیگر انواع مداخلات را برای بهبود نقایص دیگر در اختلالات رشدی زبان را ایجاد کند .


نحوه انجام ازمون به این صورت بود که در یک گوش یک الگوی سه تایی ABA که شامل 21 توالی صدا دار به صورت های LOW , HIGH ارئه میشد و در گوش دیگر نویز برست هر ثانیه ارائه می شود و به شرکت کننده آموزش داده می شود که نویز برست ها را زمانیکه شدت آنها به صورت مداوم افزایش یا کاهش می یابد تشخیص دهند . ده ثانیه به این اختصاص داده می شود که شرکت کننده یاد بگیرد که وقتی سویچ بین فرکانس ها رخ داد توجه را به آنها جلب کنند . هنگامیکه سوییچ ایجاد شد باید بگوید که آیا آنها در هنگام انواع سمعک یونیترون سوییچ کردن یک یا دو صدا را شنیده ند . 
محقق عنوان کرد که شرکت کنندگان بعد از تغییر توجه در اوایل شنیدن استریم شنیداری، آنها یک صدا را می شوند و بعد از مدتی آنها را ، دو استریم شنوایی خواهند شنید . بنابراین نتیجه گیری کرد که برای شکل گیری استریم شنیداری توجه متمرکز لازم خواهد بود. از طرفی دیگر شواهد فیزیولوژی براساس MMN پیشنهاد می کند که توجه متمرکز بری تشکیل تفکیک استریم شنیداری نیاز نخواهند بود .  ERP توسط قطاری از تن ها برانگیخته خواهد شد در حالیکه توجه فرد به تغییرات شدنی یک نویز سخت به صورت TASK فرد خواهد بود . سمعک اینترتون تن های ارائه شده دارای تغیرات شدنی که زمان آنها 3.SS ثنیه طول میکشد و توسط فاصله های سکوت 4.05 ثانیه ای جدا می شوند . فاصله های سکوت برای شروع مجدد استریم شنیداری زمانیکه یک توالی از تن ها آغاز می شود بکار می رود . تفکیک ایجاد شده توسط افزایش تفکیک فرکانس بین زیرمجموعه های توالی تن ها که درون تن های دارای شدت های متفاوت هستند ایجاد می شود محرک به نحوی طراحی می شود که زمانی تن هایی که درون یک استریم فرکانس قرار می گیرند تغییراتی شدتی آنها باعث می شود که به صورت الگوی منظم ISO – INTENSITY درک نشوند و از آنجاییکه درک منظم وجود ندارد  و چنین انظباطی برای ظهور MMN لازم خواهد سمعک استارکی بود لذا پروب تن ، MMN ایجاد نخواهد کرد . 


مطالعات انسانی و حیوانی نشان داده است که تغییرات خاص تحریکی طولانی مدت و سریع در دامنه پاسخ های عصبی باعث انتخاب و استخراج فعالیت های کریستال مرتبط با یادگیری می شود . برای مثال آموزش ها موسیقی وسیع باعث افزایش پاسخ های عصبی به تحریک صوتی می گردد و اینکه چطور مغز این وودی های شنیداری را تجزیه می کند توسط آزمون MMN ایندکس می شود . اینکه چطور تجربه و تغییرات ناشی از آموزش پردازش های عصبی را مدوله می کند تحت آنالیز صحنه شنیداری به تازگی شروع شده است . 
توجه و آنالیز صحنه شنیداری : 
مطالعات متعددی گزارش داده اند که افزایش دامنه ناشی از توجه و انتخاب اجزای شنیداری را ، به منابع کرتکس شنیداری انسان نسبت می دهند . به طور کلی تاثیرات توجه شامل مدوله شدن اجزای اجباری و ایجاد امواج جدید ناشی از پردازش مداوم با تاخیرات طولانی مدت می باشد . این یافته ها پیشنهاد می کند که درگیر شدن پردازش در انتخاب استریم شنیداری هم در شکل گیری اولیه مسیر شنیداری و هم در سطح اولیه تر یعنی مکانیسم سطح پایین برای درک ارگانیسم های شنیداری لازم ،  دخیل هستند . 
تحقیقی انجام شد که ازین ایده حمایت می کرد و  نشان داد که افزایش متعاقب سمعک اینترتون تفکیک المان اتیکی مثل زمانیکه افراد باید گزارش کند که آیا یک یا دو شنیداری را شیده اند یا به کانال های فرکانس ویژه دقت کنند وجود خواهد داشت . همچنین طبق مطالعه ای دیگر ، زمانیکه افراد به یک توالی از تن ها توجه کنند در حالیکه بین تن ها  مناطق مختلف فرکانس دارند نسبت به زمانیکه دو DIRECTOR بین توالی یکسان بین تن ها قرار می گیرد افزایش ERP خواهیم داشت. ERP ایجاد شده توسط تن هایی که به آنها توجه شده است هنگامیکه توالی  در یک فراوانی جمع شده باشند افزایش خواهند داشت . این تاثیر توجه با بهبود عملکرد رفتاری در وظایفی که تمایز تن طولانی تر درون یک توال صدا است ارتباط دارد. با این حال تاثیرات توجه هنگامیکه جدایی فرکانس بین توالی تن های توجه شده و دستتر به حدی کاهش یابند که درک جدایی آنها صورت نگیرد کاهش خواهد یافت بنابراین این نتایج پیشنهاد می کنند که جمع شدن سیگنال به جدایی درک استریم شنیداری کمک می کند و مدوله شدن استریم خاص شنیداری توسط توجه را بهبود می دهد در حالیکه جزئیات مکانیسم سمعک یونیترون عصبی درگیر در مدولاسیون پاسخ ها کرتیکال شنیداری با توجه هنوز کشف نشده است و این ERP ها پیشنهاد می کند که چطور افزایش پاسخ ها عصبی ویژه استریم شنوایی متاثر شده از توجه ممکن است مربوط به پردازش SCHEMA – BASED آنالیز صحنه شنیداری باشد . 
نقش توجه در ایجاد تفکیک جویبار شنیداری
در حالیکه واضح است که توجه پردازش کرتیکال تفکیک استریم شنیداری را مدوله می کند اما این موضوع واضح نیست که آیا توجه برای شکل گیری و تشکیل استریم شنوایی نیاز است؟ سمعک ویدکس تحقیقی در این راستا انجام شده که نقش توجه در تشکیل تفکیک استریم شنیداری را ارزیابی میکند به این صورت که از شنوند خواسته می شود که توالی از صدایی که بدون توجه به او فرستاده شده است بیان کند که  یک صدا یا دو صدا شنیده است. 


 ثبت اولیه در منطقه A1 میمون با استفاده از پارادیگم، این ایده را حمایت می کند ریتم و مسکر که شامل تن های 50 میلی ثانیه ای با فرکانس مشابه با BF از اعصاب ثبت شده است  دو تن همزمان با تن مسکر ارائه شده و هر فرکانس از مسکر در حضور پاسخ به سمعک تن مسکر متناسب با تن ریتمیک حذف شده است . بنابراین افزایش پاسخ های ریتمی را برجسته می کند . اختلافات بین پاسخ های ریتمیک و مسکر پتانسیل عصبی متناسب را ارائه کرده و تمایز آنها را راحت می کند .
 اگرچه براساس اطلاعات مستند ناشی از پدیده فیزیولوژی مدل شرح داده شده هنوز مورد بحث در محافل بوده و نیاز به تحقیقات بیشتری در آینده دارد . براساس پاسخ های ناشی از پارادیگم درک تجمع شنیداری توسط همزمانی زمانی المان های اتیکی و نیز آشکار شدن شاخه های مجموعه چهارچوب کلی کاربردی برای فهم فیزیولوژی بر اساس پدیده های درک سمعک نامرئی تجمعی آنست زمانی معمول حاصل می شود . (شکل 10.10)
 
آنالیز صحنه شنیداری
بسیاری از پدیده های گفته شده در این فصل بنظر می رسد براساس پروسه های پیش توجهی برای ارگانیزاسیون درک شنیداری بنا شده است که به یادگیری قبلی و یا توجه تمرکز روی اصوات نیاز ندارد . با این حال بسیاری از تجارب شنیداری ها توسط پردازش ناشی از یادگیری و توجه تغییر می کند . براساس مطالعه Bregman  ، پردازش بالا به پایین یا top-down  یا schema-based به سمعک اتیکن صورت مستقیم در المان های اتیکی موجود در گروهبندی  و تفکیک درگیر نیستند . با این حال این عوامل حاوی اطلاعاتی هستند که در سطح پایین تر و اولیه صحنه شنیداری دخیل هستند .
یادگیری پلاسیتی سیتی کریستال و آنالیز صحنه شنیداری : 


گروهبندی و جداسازی یا تفکیک اصوات بر اساس  همزمانی و عدم همزمانی : 
سایکوفیزیک شروع همزمانی و عدم همزمانی : بیمه سمعک سهم نسبی از SOA جدایی طیفی و جدایی فضایی در درک دسته بندی اجزا صوتی با استفاده از مفهوم رهایی مسکینگ ریتمیک مورد مطالعه قرار گرفته است . هنگامیکه یک توالی منظمی از صدا ( ریتم ) به صورت ایزوله نواخته می شود یک ریتم شنیده می شود با این حال هنگامیکه یک توالی اضافه از اصوات مشابه به عنوان ( مسکر ) در بین توالی معمول صدا قرار می گیرد درک و ریتم صدا بهم می خورد . در ادمه هنگامیکه با یک صدای یا نویز باریک باند اضافی که در مناطق فرکانس نزدیک به ماسکر قرار می گیرد از مسکینگ ری رهایی پیدا کرده و دوباره درک ریتم اصلی بازگردانده می شود . بیشترین میزان زمانی خواهد بود که مسکر از نظر اسکپترال با صوت مجاور همزمان باشند قرار گیرند و از نظر هارمونیکی با هم مرتب باشند و از مکان فضایی واحد منشا بگیرند (شکل 10.9).
 
 یک فاکتور بسیار مهم میزان همزمانی بین شروع مسکر و محرک که باعث متاثر شدن کنش انها بر هم شده و باطری سمعک بنابراین این مسئله اهمیت اساسی نقش شروع تمپورال در درک مجتمع اجزا اتیکی یک صدای مرکب از اصوات ترکیبی دیگر را ایجاد میکند. مطالعات دیگر نشان دادند که عدم همزمانی برای درک افتراق وقایع اتیکی کوتاه – ناگهانی آنست و افست  40 – 2- میلی ثانیه است . این رنج از آستانه غیرهمزمانی با یافته های سایکواتیکی دیگر مطابقت داشته که نشان داده اند حدود 40 – 20 میلی ثانیه زمان برای استخراج طنین کلی صوت ، لترالیزیشن و کیفیت واکه صدای مرکب لازم است . سهم محدود تفکیک فضایی (SEPARATION) از جدایی منابع (SEGREGATION)صوتی پیشنهاد می کند که همزمانی صدا صوتی بسیار قویتر از مکان معمول صدا در فضا برای تشخیص منابع صوتی است .  البته این موضوع خیلی تعجب برانگیز نیست چرا که اطلاعات فضایی در حدود منابع صوتی اغلب غیرمعتبر یا غیرواقع و همراه با تاثیرات ناشی تجویز سمعک از شکست صدا اکو و باز آوایی است . 


. این اطلاعاتی است که بخشی از سیگنال آتیکی نیست- اطلاعات بافتی به شما کمک می کند آنچه که هم اتاقی شما گفته و یک سیگنال آتیکی واضح ندارد را درک کنید. در چنین موردی قیمت سمعک فوناک ، قسمتی از اطلاعات که پردازش شما را هدایت می کند توسط سیگنال حمل شده است. کلماتی که شما دریافته اید به خصوص اسم گربه تان. اما سایر اطلاعات و برای سیگنال نیز به شما کمک می کنند: معمولا شما کسی هستید که برای Fluffy غذا می خرید و هم اتاقی شما می داند که شما قصد رفتن به سوپرمارکت را دارید. همه این ها باعث می شوند شما کلمه  cat food را به عنوان گزینه ای در مورد آنچه هم اتاقی تان گفته است درک کنید. وقتی اطلاعات پایین-بالا برای مشخص کردن یک کلمه یا عبارت کافی نیستند اطلاعات بالا-پایین به شنونده اجازه می دهند از بین یک محدوده احتمالات انتخاب کند. به هرحال اگر اطلاعات پایین-بالا کافی باشند نیازی به اطلاعات بالا-پایین نخواهد بود. از فصل 3 به خاط دارید که افراد دچار آفازی بروکا گفتار محاوره ای را به خوبی درک می کنند اما درک ضعیفی از جملاتی دارند که نیاز به آنالیز جزئی تری دارند. پیشنهاد شده آن ها برای درک آنچه به آن ها گفته می شود از اطلاعات بافتی ( بالا-پایین) استفاده می کنند. مطالعه انجام شده توسط Pollack و Pickett (1964) شواهد اضافه تری برای اطلاعات بالا-پایین و پایین-بالا فراهم می کند. این محققین از افراد می خواستند به کلمات منفردی که از جملات تولید شده توسط آنان استخراج شده گوش دهند. وقتی کلمات به تنهایی ارائه می شدند افراد آن ها را به خوبی درک نمی کردند اما وقتی که همان کلمات درون یک جمله مرتبط ارائه می شدند افراد کلمات را بدون هیچ مشکلی درک می کردند. به طور واضح، کلمات به تنهایی اطلاعات ناکافی برای پردازش اطلاعات پایین-بالای موفق فراهم می کنند. بافت احاطه کننده میزان دقیقی اطلاعات بالا-پایین فراهم می کند. بعضی مطالعات بر این تمرکز دارند که چگونه جنبه های خاصی از بافت- در این مورد اطلاعات معنایی- بر درک گفتار اثر می گذارد و هنوز چگونگی پردازش بالا-پایین و پایین-بالا بر اساس هم سیگنال و هم بافت در دسترس را نشان می دهند. در مطالعه Garnes و Bond محققین مجموعه ای از تحریکات بر اساس پیوستگی مکان تولید که محدوده ای از [beit]  تا [deit] تا [geit] را دارد ایجاد کردند. ( به خاطر دارید که پیوستگی مکان تولید در همخوان های ایستا باعث تفاوت هایی در تغییر فورمنت می شود). برای هریک از [b]، [d] و [g] نسخه های کاملی از محرک وجود دارد اما نسخه های از محرک که دقیقا بین [b] و [d] و بین [d] و [g] هستند- سیگنال های "نامعین" – نیز وجود داشت، مانند محرک نقطه cross-over  در پیوستگی voT در شکل 5-6 ، که یک ابهام بین [ba] و [pa] بود.


. اگر یک کودک بزرگتر یا خیلی فعال باشد می توان از یک داروی مایع برای به خواب رفتن کودک استفاده شود . این کار ، این اطمینان را خواهد داد که حرکات نوزادان در نتیجه ی آزمون دخالت ندارد . اگر کودک آزمایش ABR را بگذارند ، آزمایشات بیشتری لازم نیست . با این حال کودکان باید به صورت پیوسته برای افت شنوایی که بعد از زمان تولد اتفاق می افتد مورد ارزیابی قرار گیرند . اگر آزمایش تشخیصی نشان دهد کودک اختلال شنوایی دارد ضروری است سریع خدمات مناسب هم زمان با پیشرفت کاهش شنوایی قیمت سمعک ریساند آغاز شوند . کمیته مشترک در شنوایی نوزادان و آکادمی اطفال آمریکا توصیه می کند در صورت امکان ، خدمات باید قبل از 6 ماهگی شروع شوند .

خلاصه   

یکی از کشفیات مهم در طول چند دهه ی گذشته این بود که گوش های طبیعی انسان ها و دیگر حیوانات مهره دار ، صداهایی با فرکانس شنوایی یا پژواک هایی در پاسخ به صداها و در برخی موارد به صورت خود به خودی تولید می کنند . این پژواک ها مربوط به حساسیت زیاد گوش هستند . هم حساسیت گوش و هم تولید پژواک های شنوایی یا OAEها ازمکانیسم تقویت فعال هستند که به علت ارتعاش ساختارهای گوش داخلی در پاسخ به محرک صوتی سطح پایین افزایش می یابد . این مکانیسم مربوط به جنبش OHC و پتانسیل گیرنده است که تقویت کننده حون نامیده می شود . انرژی متابولیک برای تولید OAEها مورد نیاز است . از زمان کشفشان ف گزارش شده که OAEها در تمام انواع مهره داران زمینی وجود داشته اند که این نشان می دهد آن ها انعکاس دهنده ی یک مشخصه ی اساسی شنوایی طبیعی هستند . از آن جا که OAE ها از روش های غیر تهاجمی می تواند ثبت شوند ، آن ها را به عنوان یک ابزار مهم در تحقیقات محققان محسوب می کنند .


. عملکرد معیوب شنوایی در زمینه های صدای بلند احتمالاً یکی از علائم بالینی سیستم حونی معیوب می باشد . 
شکل 1 – 12 : بخش Midsagittal  (A) و بخش های coronal (B) مغز انسان سمعک اتیکن را در موقعیت های سیستم وابران زیتونی حونی در سطوح متنوع بخش صلیب مانند در کل ساقه ی مغز نشان می دهند  . در شکل B شماره های کنار هر مقطع (برش) در واقع شماره های قسمت هستند . (C) سطح مقطع از وسط مغز بالایی ، موقعیت نورون های زیتونی حونی خارجی و داخلی را نشان می دهد . یک masker (پوشاننده) { کولین انتقال دهنده ی استیل (chAT) ) برای شناسایی نورون های تولید کننده استیل کولین استفاده می شود . 
Gg , خاکستری مرکزی ; dpo , هسته ی دور زیتونی پشتی ; Ic , Locus coeruleus ; Ipo , هسته ی دور زیتونی خارجی ; Iso  , هسته ی زیتونی فوقانی خارجی ; ml , لمینس داخلی ; mso , هسته ی زیتونی فوقانی داخلی ; nvL , عصب ابدوسنس یا عصب ششم ; nⅦ , عصب صورتی یا عصب هفتم ; Rpo , هسته ی دور زیتونی راسی ; Scp , پایک مخچه ای فوقانی ; tb , جسم ذوزنقه ای ; Vpo , هسته دور زیتونی شکمی ; Ⅴ , هسته ی عصب سه قلو یا پنجم ; nuc Ⅵ , هسته شش یا ابدوسنس ; nuc Ⅶ , هسته عصب صورتی ; Sup sal  , هسته ی بزاقی فوقانی ; Rt , reticulotegmental nucleus ( هسته ی صفحه ی سقفی) ; Vt , هسته ی tegmental ;   genu Ⅶ , زانو عصب صورتی . ( اقتباس شده از Moore و همکاران در سال 1999) . 
شکل 2 – 12 : تصویری شماتیک از انشعاب نورون های زیتونی حونی خارجی و داخلی به سلول های مویی خارجی و داخلی در اندام کورتی حون . 


اکتساب زبان یک پروسه رشد طبیعی است که در تمام کودکان درطی مراحل مشابهی رشد می کند.
Nativist model of language:
این گروه بیان می کنند که رشد مغز ، استعداد اکتساب زبان در کودک را فراهم سمعک نامرئی می کند ولی در عین حال اکتساب زبان در انزوا اتفاق نمی افتد و کودک باید در معرض ورودی محیطی باشد تا زبانش رشد کند. در واقع ادعای این مدل این است که مغز در حال رشد، به نوزاد یک زمینه ذاتی برای اکتساب زبان را می دهد ولی اکتساب زبان در انزوا نمی تواند رخ دهد و کودک نیاز به ورودی خارجی نیز دارد.
 اغلب زبانشناسان به این نظریه معتقد هستند فقط تفاوت دیدگاهشا ن در این است که دقیقا کدام جنبه زبان و شناخت بیولوژیکال و کدام جنبه محیطی است.
اغلب زبانشناسان معتقدند که زبان تحت یک گرامر واحد رشد می کند که مسئول شباهت های مشاهده شده در زبان های دنیاست.
از نظر چامکسی کودکان یک LAD یا سیستم اکتساب زبان دارند. LAD یک ویژگی مغز کودک است که به کودک قابلیت ذاتی اکتساب زبان را می دهد. کودک در معرض زبان که قرار می گیرد از طریق سیستمی که به طور بیولوژیکی در وی قرار داده شده است و برای اکتساب زبان است(دستور زبان جهانی:UG و استراتژی های اکتساب) آن را پردازش کرده و بازده آن ایجاد یک گرامر و یک گنجینه واژگان است.

UG شکل کلی زبان انسان است و جزئی از آرایش ژنتیکی کودک می باشد که بر اساس آن همه زبان های انسانی سازماندهی مشابهی در اجزای گرامری، مورفولوژیکی و نحوی دارند.
سرعت و آسانی ای که کودک با آن زبان را یاد می گیرد بسیار به UG وابسته است که شامل فرم کلی زبان انسان است و بخشی از ژنتیک کودک است.
 در واقع در همه این اجزا، شامل یک سری اصولی است که در همه زبان های دنیا مشابه است و بعلاوه آن، یک سری پارامترهایی وجود دارد که در زبانهای مختلف دنیا میتواند متفاوت باشد. مثلا اینکه همه زبانها فاعل ، مغعول و فعل دارند ولی در زبان های مختلف ترتیب اینهاست که متفاوت است.
پس UG رشد زبان را به سه روش هدایت میکند.
1-    کودکان یک گرامری را که شامل اجزای واجی، صرفی و نحوی است در خود ایجاد می کنند.
2-    این اجزا شامل اصولی  یا قوانینی پا یه ایست است که در همه زبانها مشابه است.
3-    پارامترهای ویژه در UG، کودک را به آموختن ویژگی های خاص زبان هدف هدایت می کند.


کلمات کوتاه short duration در پایان جملات غیرمحتمل یک پاسخ N400 با قله بسیار واضح و تیز ایجاد می‌کرد که از منابع عصبی کرتکس شنوایی برمی‌خاست. کلمات طولانی‌تر، نمایندگی سمعک ریساند برعکس، یک موج منفی عریض، و کمتر مشخص ایجاد می‌کرد که با تکنیک تخمین ECD Equivalent Current Dipole قابل مکان‌یابی نبود.

37) ثبت laterality:

یک مفهوم اساسی درباره مبانی آناتومیک پاسخ‌های AER، مسئلهlaterality  است. یعنی اینکه با یک تحریک یک گوشی، آیا پاسخ از همان سوی  مغز (همان سویی)، از سوی دیگر (دگر سویی) و یا از هر دو سو، منشاء‌ می‌گیرد.

اگرچه این مطلب ظاهرا ساده به نظر می‌آید اما واقعیت این است که بحث متناقضی است. تنها در یک مورد این تناقض دیده نمی‌شود. ECOG که مطمئنا از حون و عصب هشتم همان سوی تحریک منشاء می‌گیرد.

در انسان و بعضی حیوانات (گربه) برتری راههای شنیداری و مراکز دگرسویی از دیرباز مورد  توجه بوده است. این برتری حداقل بر مبنای مطالعات عمده آناتومیک بویژه در زمینه پردازش محرکهای شنیداری، صورت پذیرفته است. (Kimura 1961)

اینکه آیا این مزیت دگرسویی در پاسخ‌های الکتروفیزیولوژیک در انسان و سایر جانداران وجود داشته باشد، خیلی روشن نیست.

تحقیقات در مورد laterality در انسان نتایج متناقضی داشت:

- عدم وجود تفاوت دامنه، به ازای محرک کلامی بین دو نیمکره

- زمان نهفتگی کوتاهتر، و دامنه بیشتر برای ALR هایی که از نیمکره دگرسو در قبال نیمکره همسو با تحریک بدست آمده است.


- قرار گیری ژئومتریک geometric orientation نرونهای فعال شده به نقش اساسی در انتقال سیگنال الکتریکی Volume Conduction ایجاد می‌کند. بر این اساس و بر مبنای یافته‌های Lorente de No 1947 دو گونه میدان پتانسیل داریم:

Closed field: دندریت‌ها هم سو نیستند. پتانسیل منتقل نمی‌شود.

Open field دندریتها هم سو هستند، پتانسیل منتقل می‌شود.

7- ویژگیهای فضایی Spatial و زمانی Temporal در جریانهای مربوط به قیمت سمعک سونیک هر نرون، در ایجاد پاسخ برانگیخته، نقش ایفا می‌کنند.

پاسخ‌های بر انگیخته، مستقیماً به هماهنگی زمانی فعالیت عصبی، وابسته‌اند. هنگامی پاسخ‌های برانگیخته شنوایی به بهترین وجه، ایجاد می‌شوند که پتانسیل عمل یا (پتانسیل سیناپتیک) تقریباً به صورت همزمان از تعدادی نرون در یک منطقة آناتومیک معین بدست آید. اگر منطقة محدودی از نرون فعال شود، تجمع فضایی (spatial summation) برای محیط‌های پتانسیل خارج سلولی، برای تعدادی نرون کم خواهد بود.

به همین ترتیب هنگامی که یک پتانسیل سریع ایجاد می‌شود، تجمع زمانی Temporal summation کاهش خواهد یافت.

بنابراین وقتی نرون‌ها بیشترین پاسخ را دارند که تغییرات ولتاژ گسترش یافته و از نظر زمانی طولانی‌تر شده در نرون رخ دهد.

ویژگیهای فضایی و زمانی فقط به فعالیت عصبی بین غشایی در منطقة بدنة سلول Cell body مربوط می‌شوند، (انتقال سیناپسی) اما در انتشار پتانسیل عمل در طول آکسونها این پدیده‌ها مهم نیستند.

8- نرون‌ها براساس ساختمان و عملکرد، متمایز می‌شوند. در عصب شنوایی و ساقه مغز پنج گونه نرون وجود دارند. 

- هفت دلیل برای پیچیدگی سیستم شنوایی:

1-9- فیزیولوژی حونی حاصل تداخل پیچیدة خواص متابولیک و بیومکانیکال حون است.

2-9- خیلی از هسته‌های سیستم شنیداری، نظیر، هسته حونی، هسته زیتونی برجستگی تحتانی Inferior colliculos از نظر ساختاری خیلی پیچیده هستند، و هر کدام از اجزا متعددی، تشکیل شده‌اند.

3-9- ارتباط‌های متفاوتی بین انواع نرون‌های ساختاری – عملکردی وجود دارند.

مثلاً نرونهای bushy , chopper, stellate یا Primary Like , (Sperical) اختاپوسی و onset

4-9- تعداد نرونها و نیز سیناپس‌های محتمل بین نرونها، از عصب هشتم به قشر شنوایی، افزایش می‌یابند. این تعداد در عصب شنوایی 30000 فیبر و در قشر مغز، بیش از 10 میلیون نرون می‌باشند.

5-9- تقاطع‌های متعددی، رشته‌های راست و چپ، ساقة مغز و قشر را به هم مرتبط می‌کنند.

6-9- سیستم عصبی شنوایی آوران، در سیستم بر انگیزانندة مشبک، اجزائی دارد.

7- سیستم شنوایی وابران، بر عملکرد راه شنوایی آوران، تاثیر می‌گذارد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

عـطر ظهــور روانشناسی رشد کودک و پرورش نوین salembasha پیکاسو گرافیک دانلود برنامه اندروید آهنگ های پیچ دی جی تورک 31 تا 60 Kevin فضائل اهل بیت علیهم السلام دوچرخه سواری